آفت های ردیف
آفتهای ردیف
من تشنه ی باران تو بودم تو نبودی
در آتش حرمان تو بودم تو نبودی
آی عشق گمم کردی و رفتی به سلامت
من طعمه ی طوفان تو بودم تو نبودی
هرجا که گذارت به من افتاد گذشتی
من آینه قرآن تو بودم تو نبودی
هی درد کشیدم تو کشیدی ؟ نکشیدی
در ماتم فقدان تو بودم تو نبودی
یک لحظه بگو قیمت آغوش تو چند است
بازاری عریان تو بودم تو نبودی
دندان تو گیراست به لبهای اقاقی
من مرهم دندان تو بودم تو نبودی
شک دارم اگر خیر شود با تو بلایی
آلوده ی دامان تو بودم تو نبودی
در بند تو بودم تو رمیدی و ندیدی
من زاده ی زندان تو بودم تو نبودی
راشین گوهرشاهی
نقد این شعر از : محمد مستقیمی (راهی)
یک آفت بزرگ قالب غزل که اغلب دچار آن میشوند و از آن غافلند ردیفهای طولانی بویژه ردیفهایی است که خود یک جملهی کامل است. این گونه ردیفها دست و پای شاعر غزلسرا را به حدی میبندد که مجال هر جولانی را از او سلب میکند.
ردیف شما در این غزل از این حد هم فراتر رفته است و نه تنها یک جملهی کامل را اشغال کرده بلکه نیمی از جملهی ماقبل ردیف را هم در بر گرفته است دقت کنید: عبارت «تو بودم تو نبودی» ردیف انتخابی شماست علاوه بر آن قافیه هم تنها جایگاهی که در جمله دارد مضاف برای ضمیر «تو» است و با ساختار اسنادی فعل «بودم» واژهی قافیه تنها میتواند در بیت نقش مسندی داشته باشد. ببینید تا چه اندازه محدودیت برای خود ایجاد کردهاید! قالبهای پولادین شعر پارسی بویژه غزل خود سراسر محدودیت است حال شما مرز این محدودیت را تا جایی که ممکن بوده تنگ و تنگتر ساختهاید. با این حساب گمان نمیکنم بیتی سالم در این غزل داشته باشید. علاوه بر آن یک مشکل دیگر هم در جملهی ردیف خودنمایی میکند که پر واضح است هیچ توجهی به آن نداشتهاید. ساختار جملهی ردیف با فعل «نبودی» که خود فعلی است که هم میتواند اسنادی باشد و هم جایگاه فعلی داشته باشد این مشکل مضاعف را به وجود آورده است به این دو ویژگی اشاره میکنم:
فعل «بود» گاهی به معنای «هست بودن» و گاهی به معنای «در بر داشتن یک صفت» به این دو جملهی ساده توجه کنید تا این تفاوت را درک کنید:
«او در خانه بود»
«او بیمار بود»
حال ببینید جملهی انتخابی شما برای ردیف اگر به معنای اول باشد جملهای کامل است به معنای: «تو وجود نداشتی یا تو حضور نداشتی» ولی اگر به معنای دوم باشد نهاد جمله که واژهی «تو» است و فعل جمله که «نبودی» است در جمله آمدهاند ولی مسند جمله محذوف است که این حذف به قرینهی لفظی است و همان مسند جمله قبل است که واژهی قافیه نقش آن را بازی میکند. به مصراع آغازین غزل توجه کنید:
من تشنهی باران تو بودم تو نبودی
یا به این معناست که: «من تشنهی باران تو بودم ولی تو حضور نداشتی» یا این که: «من تشنهی باران تو بودم ولی تو تشنه نبودی». تنها قرینهای که میتواند خواننده را هدایت کند مفهوم است که چون مورد دوم چندان پذیرفتنی نیست پس باید مورد اول باشد. این مشکل تا پایان غزل وجود دارد.
علاوه بر آن نکتهی ظریف دیگری که فضای تصویری شعر را یکنواخت و خسته کننده میکند جایگاه قافیه است که باید در تمام ابیات، قافیه در نقش «مسند» باشد و این محدودیت فضایی یکنواخت و تکراری ایجاد میکند که از بیت سوم به بعد برای خواننده خسته کننده میشود. این مشکلات ساختاری در زبان شعر بود حال بپردازیم به موارد دیگر که اغلب معنایی است، بیت به بیت:
من تشنهی باران تو بودم تو نبودی
در آتش حرمان تو بودم تو نبودی
مخاطب بیت نامشخص است که البته در بیت بعد مشخص میشود که این «تو» عشق است در نتیجه خواننده پس از خواندن بیت دوم بناچار برگشته و بیت اول را دوباره مرور میکند. یادآوری کنم که این عیب نیست گرچه من نمیپسندم و این نپسندیدن را به حساب ذوق و سلیقه شخصی بگذارید البته مشکل ردیف و بلاتکلیفی خواننده در دو وجه فعل را فراموش نکنیم.
آی عشق گمم کردی و رفتی به سلامت
من طعمهی طوفان تو بودم تو نبودی
در این بیت مخاطب شعر ظاهر میشود ولی یک مشکل زبانی دیگر جلوه میکند: فعل «گم کردن» باز دو مفهوم در بر دارد که در شکل به کارگیری این فعل میتواند ابهام نداشته باشد توجه کنید: ای عشق مرا گم کردی یعنی: «تو دیگر مرا نداری» در حالی که منظور گوینده «سر در گم شدن» است به جای این که بگوید «من در تو گم شدم» گفته است «تو مرا گم کردی».
هرجا که گذارت به من افتاد گذشتی
من آینه قرآن تو بودم تو نبودی
مشکل ابهام زبانی این بیت در فعل «گذشتی» است میخواهد بگوید «از من رد شدی بیتوجه به من» در حالی که متمم مورد نیاز در جمله حضور ندارد. علاوه بر آن تعبیر «آینه قرآن کسی بودن» نامفهوم است.
هی درد کشیدم تو کشیدی ؟ نکشیدی
در ماتم فقدان تو بودم تو نبودی
در این بیت دیگر ردیف به معنای «تو حضور نداشتی» هم حشو است چون پیش از آن از «فقدان تو» سخن رفته است.
یک لحظه بگو قیمت آغوش تو چند است
بازاری عریان تو بودم تو نبودی
دو مشکل در این بیت هست که مولود عدم توجه به معنای واژگان است یکی معنای «بازاری» که ظاهراً به معنای «مشتری» آمده است و دیگری «عریان» به معنای «مفلس».
دندان تو گیراست به لبهای اقاقی
من مرهم دندان تو بودم تو نبودی
این بیت کلاً نامفهوم است
شک دارم اگر خیر شود با تو بلایی
آلودهی دامان تو بودم تو نبودی
در این بیت هم ترکیب «آلودهی دامان» همان مشکل معنایی را ایجاد کرده است.
در بند تو بودم تو رمیدی و ندیدی
من زادهی زندان تو بودم تو نبودی
و در بیت پایانی هم «زادهی زندان» درگیر همان مشکل است.
میبینیم که مشکلات معنایی موجود در زبان شعر همه پیرامون شکلگیری قافیه است که باید نقش مسند را در جمله اصلی بیت بازی کند.
- ۰۱/۰۵/۲۵