آیینه پردازان (ayinepardazan)

شناخت ماهیت و ساختار شعر

آیینه پردازان (ayinepardazan)

شناخت ماهیت و ساختار شعر

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

سلطنت قوافی

پنجشنبه, ۱۷ شهریور ۱۴۰۱، ۰۹:۲۹ ق.ظ

سلطنت قوافی

 

عنوان شعر اول : غزل

 

باران عزا بگیر دلم شور میزند

سرپنجه های عقربه ناجور میزند

 

روحم چو مرده ایست که در شام برزخی

محکم لگد به پیکره ی گور میزند

 

دلمویه های وحشی این شام شیرگون

سیلی به روی روزنه ی نور میزند

 

با ماه هم حکایت من جفت و جور نیست

آنک که در نهایت شب کور میزند

 

خمیازه های پشت هم ماه پشت ابر

بر شوره زار مزرعه هاشور میزند

 

با ریتم یک ترانه ی جاندار عاشقی

باران دف و کمانچه و تنبور می زند

 

خرسندی از تمامی لبخندهای من

در چشم تو قرابت غم دور میزند

 

گفتم بیا که شعر شدم در شروع اشک

پاییز پک به لوله ی وافور میزند

 

نفیسه کریمی

 

نقد این شعر از : محمد مستقیمی (راهی)

 

عنوان شعر اول : غزل

 

باران عزا بگیر دلم شور میزند

سرپنجه های عقربه ناجور میزند

 

روحم چو مرده ایست که در شام برزخی

محکم لگد به پیکره ی گور میزند

 

دلمویه های وحشی این شام شیرگون

سیلی به روی روزنه ی نور میزند

 

با ماه هم حکایت من جفت و جور نیست

آنک که در نهایت شب کور میزند

 

خمیازه های پشت هم ماه پشت ابر

بر شوره زار مزرعه هاشور میزند

 

با ریتم یک ترانه ی جاندار عاشقی

باران دف و کمانچه و تنبور می زند

 

خرسندی از تمامی لبخندهای من

در چشم تو قرابت غم دور میزند

 

گفتم بیا که شعر شدم در شروع اشک

پاییز پک به لوله ی وافور میزند

 

نقد:

بهتر است این غزل را از ابعاد زبان و ساختار و ماهیت بررسی کنیم بافت زبان شعر یکدست می‌نماید اما مشکلاتی در نحو زبان به چشم می‌خورد برای مثال به کاربرد ردیف توجه کنید فعل «می‌زند» ردیف است که گاهی فعل ساده و گاهی مرکب است در بیت اول هر دو کاربرد، ساده است و به معنای نواختن و در بیت دوم «لگدزدن» فعل مرکب است و در بیت بعد هم «سیلی‌زدن» مرکب است در بیت:

با ماه هم حکایت من جفت و جور نیست

آنک که در نهایت شب کور میزند

مبهم است اگر ساده بگیریم معنایی ندارد و اگر آن را مرکب بگیریم می‌شود «کورزدن» که اگر معنایی هم متبادر کند بسیار غریب است و پیداست همنشینی ردیف و قافیه به شاعر تحمیل شده است. در بیت بعد «هاشورزدن» مرکب است و در بیت بعد ساده و دوباره به معنای نواختن است و مجدد در بیت:

خرسندی از تمامی لبخندهای من

در چشم تو قرابت غم دور میزند

«دورزدن» بی‌معناست مگر این که «دور» را «دور» بخوانیم به معنای چرخیدن که آن وقت مشکل قافیه پیش می‌آید و در بیت پایانی هم «پک‌زدن» فعل مرکب است.

و اما در ماهیت در کاربرد ردیف و هم‌نشینی آن با قافیه این مشکلات پیش می‌آید شاعر نباید اختیار خود را به آن دو بسپارد متأسفانه در این شعر قافیه و ردیف سلطه دارند و شاعر را با خود برده‌اند گرچه کوشیده از فضای احساس بیرون نرود و ارتباط عمودی ابیات را از نظر احساسی حفظ کند ولی تصویرها پراکنده‌اند و تمامی تابع قافیه‌ها و هم‌نشینی آن‌ها با ردیف:

در بیت نخست فضایی سوگوارانه و بارانی است که هر دو مصراع با هم جفت و جور است و در بیت دوم مکان فضا که گورستان است و در ارتباط با بیت پیشین تصویر می‌شود گرچه لگد زدن روح به گور در ابهام است مگر آن که گور را مجاز از جسم بگیریم و فلسفه ببافیم که روح خود را مبرا از گناه می‌داند و جسم را گناهکار که این تفاسیر خارج از متن است ساخته ذهن مخاطب و دور از تأویل. بیت سوم در ابهامی ناگشودنی پیچیده است «دل‌مویه‌های وحشی شام شیرگون» نامشخص است حتی رنگ شام هم قابل تصور نیست و علاوه بر آن سیلی به نور زدن چه تصوری در مخاطب دارد نامعلوم است به طور کلی بیت هیچ چیز را به تصویر نمی‌کشد. بیت چهارم که اشاره شد ابهامش در معنای ردیف است که مشکل زبانی است. تصویر بیت پنجم بسیار زیبا و هماهنگ با فضا و بی‌نقص است گرچه «مزرعه» در این فضا غریب است و انگار تصویر تشنه واژه‌ی دیگریست. مصراع اول بیت ششم لغزش وزنی دارد و واژه‌ی «ریتم» به طور کامل تلفظ نمی‌شود باید «ریم» بخوانیم تا مشکل وزنی ایجاد نکند و تصویر هم بسیار تصنعی است سه ساز در تصویر آمده که هر ساز دیگری هم می‌تواند باشد و فریاد تحمیل قافیه در آن بلند است.بیت هفتم علاوه بر ابهام در معنای ردیف از فضا هم دور می‌شود.و در بیت پایانی که همه چیز دگرگون شده زبان و فضا و تصویر خارج می‌زند طنزی که از هر جهت وصله‌ای ناجور است.

دوست عزیز شما توان بالایی در سرودن و خلق فضاهای بکر دارید البته قالب‌های پولادین شعر کلاسیک آفت‌های بسیاری دارد که شما در این غزل از آن‌ها مصون نبوده‌اید کوشش شما در ماندن در یک فضای تصویر که در ابیات ابتدایی موفق است؛ ستودنی است اما در ادامه آفت‌ها ویران کننده‌اند برای این که از آن‌ها در امان باشید تصویر خیالیتان را به طور کامل تصور کنید آن گاه به سراغ قالب بروید نه این که یک بیت برای شما برنامه‌ریزی کند ظاهراً در این غزل همان بیت اول سروده شده و بقیه ابیات سعی شده تابع همان فضای اولیه باشند که تا پایان هم توفیق نداشته‌اید اگر فضای خیال در مخیله کامل باشد و قالب هم درست انتخاب شود شاعر می‌کوشد قوافی و هم‌نشینی‌هایشان با ردیف را به خدمت بگیرد نه این که تابع آن‌ها شود و بگذارد آن‌ها او را به هر کجا می‌خواهند ببرند. لازم می‌دانم اقرار کنم من هر وقت غزلی می‌گویم در پایان خود را سرزنش می‌کنم که این قافیه‌‌ها بودند که شعر گفتند من نبودم مگر چند غزلی انگشت‌شمار که توانسته‌ام قالب را به خدمت روایت درآورم.

درست است که قالب غزل در شعر پارسی پرآفت‌ترین قالب است تا جایی که در بعضی از انجمن‌های ادبی حکم صادر می‌کنند که در غزل باید هر بیت سازی جداگانه بنوازد و بعضی هم گفته‌اند که غزل شعر تک‌بیت‌هاست ولی باید بدانیم این‌ها همه توجیه ضعف‌هاست و نباید این احکام را بپذیریم. شما توانش را دارید کوشش و ممارست می‌خواهد نگذارید قافیه‌ها بر شما مسلط شوند.

 

  • محمد مستقیمی، راهی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی