آیینه پردازان (ayinepardazan)

شناخت ماهیت و ساختار شعر

آیینه پردازان (ayinepardazan)

شناخت ماهیت و ساختار شعر

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

شاعر بی‌حوصله

سه شنبه, ۱۸ مرداد ۱۴۰۱، ۰۸:۳۳ ب.ظ

 

سحر رسیده ولی ما هنوز در خوابیم

اسیر رشته‌ای از نور کرم شب‌تابیم

 

درون خیمه‌ی شب چادری سیه زده‌ایم

به چاه دهکده در جستجوی مهتابیم

 

نه فکر روشن فردا نه چشمه‌ها هستیم

که هر دقیقه و ساعت به فکر مردابیم

 

به روز فتنه و شر عافیت طلب کردیم

به شام محنت و غم چون همیشه نایابیم

 

سر مبارزه با کردگار خود داریم

اگرچه سمت خدا در میان محرابیم

 

غلام حلقه به گوش هوای خود شده‌ایم

زیاد رفته که ما بندگان اربابیم

 

خوشا به حال کسانی که مرهم زخم‌اند

نه مثل ما که دوا بعد مرگ سهرابیم

 

میان ماندن و رفتن دچار شک شده‌ایم

در این مجادله‌ها کفش خویش می سابیم

 

بتاب مهر درخشان به صحن خانه‌ی دل

که در فراق تو افسرده‌ایم و بی تابیم

 

بیا حقیقت باران که وقت آمدنت

به آبروی تو ما تا همیشه سیرابیم

مهدی برگی

 

نقد این شعر از: محمد مستقیمی (راهی)

شاعر بی‌حوصله

این غزل در برابرنهاد با غزل پیشین در نقد قبلی خیلی بهتر است و دلیل آن هم مردّف نبودن آن است گرچه رابطه‌ی «ایم» به نوعی عمل‌کرد ردیف را بر عهده دارد و به نظر من ردیف پیوسته به مسند است اما چون تنها رابطه است آن ساختار تکراری را کم‌تر باعث می‌شود. قافیه‌ها مسند جمله هستند و مسندالیه هم در ردیف مستتر است پس شاعر قید و بند کم‌تری دارد و همین رهاتر بودن او را از آفات زیادی دور کرده است.

در اکثر ابیات نه تنها بیت از فضای احساس به خوبی به فضای خیال رفته و فضای استعاری که ماهیت اصلی تمام هنرها به طور اعم و شعر به طور اخص است اتفاق می‌افتد شاید گاهی به نظر برسد که کشف‌ها چندان انفجاری نیستند ولی ماهیت، مهم است که شکل گرفته است و از همه مهم‌تر فضای احساس شاعر است که با دگرگونی‌های حاصل از قافیه‌ها احساس شاعر را دگرگون نمی‌کند و ارتباط عمودی غزل که معمولاً در این قالب پراکنده شعر کلاسیک جایش خالی است در این جا حفظ شده است البته اگر فضای استعاری خیال هم دگرگون نمی‌شد شاعر یک شاهکار خلق کرده بود که انشاالله به آن جا هم خواهد رسید.

و اما ضعف در روایت و مشکلاتی که در غزل پیشین آزار دهنده بود این جا هم وجود دارد که نشان می‌دهد شاعر در ابتدای یک راه طولانی است که به نظر می‌رسد توان پیمودن این راه دراز را دارد اگر نقدپذیر باشد و از میدان به در نرود. به این ضعف‌ها که ناشی از عدم توجه به جزییات و تنگی دایره‌ی واژگانی شاعر است بیت به بیت اشاره می‌کنم:

سحر رسیده ولی ما هنوز در خوابیم

اسیر رشته‌ای از نور کرم شب تابیم

دقت کنید که ما در خوابیم و در عین حال اسیر نور کرم شب‌تاب هستیم که این نور رشته‌ای هم هست برای تناسب با اسارت. خوب چیزی جز عدم دقت در پرداخت این تصویر زیبا این ضعف تألیف را نزاییده است

درون خیمه‌ی شب چادری سیه زده‌ایم

به چاه دهکده در جستجوی مهتابیم

چادر زدن درون خیمه، ظاهراً شاعر به مترادف بودن خیمه و چادر یا آگاه نیست یا بی‌توجه است. با توجه به «خیمه‌ی شب» که اضافه‌ی تشبیهی است و خراب‌کاری هم کرده است با ترکیب «چاه دهکده» روبرو می‌شویم که آن ترکیب قبلی، ذهن را به این سو می‌کشاند که «چاه دهکده» هم ترکیب تشبیهی است اگر چنین باشد در جست‌وجوی مهتاب بودن در دهکده‌ای که چون چاه است خیلی دور از ذهن نیست چون مهتاب در تاریکی دهکده پذیرفتنی است اما اگر این ترکیب یعنی «چاه دهکده» ترکیب تخصیصی باشد که اولین مفهومی است که به ذهن هر خواننده‌ای متبادر می‌شود آن وقت مهتاب مشکل‌آفرین است چون نه تنها مهتاب در چاه نیست بلکه خود ماه هم در چاه نیست و عکس ماه است و علاوه بر آن پس از چادر زدن، قبیله به دنبال آب است نه مهتاب و چاه، این ذهنیت را تشدید هم می‌کند اگر قرار است «مهتاب» قافیه باشد و ما قرار است مهتاب باشیم یا دست کم در جست‌وجوی مهتاب باشیم به نظر می‌رسد تلقیح مصنوعی خیال به خوبی صورت نگرفته و جنین شکل گرفته ناقص‌الخلقه است و این هم ناشی از بی‌توجهی است و یا بی‌تجربگی در باروری خیال. این مشکل یعنی ناقص‌الخلقگی در سه بیت بعدی هم احساس می‌شود:

به روز فتنه و شر عافیت طلب کردیم

به شام محنت و غم چون همیشه نایابیم

سر مبارزه با کردگار خود داریم

اگرچه سمت خدا در میان محرابیم

غلام حلقه به گوش هوای خود شده‌ایم

ز یاد رفته که ما بندگان اربابیم

علاوه بر آن ترکیب‌های «سمت خدا» و «ز یاد رفته» چندان دلچسب نیستند

خوشا به حال کسانی که مرهم زخم‌اند

نه مثل ما که دوا بعد مرگ سهرابیم

رسم‌الخط «زخم‌اند» درست نیست واژه‌ی «زخم» به صامت ختم می‌شود و برای پذیرفتن پسوند نیاز به واج میانجی ندارد و پسوند « َـ ند» بلا فاصله به زخم می‌چسبد: «زخمند» چون این اشتباه رسم‌الخطی را در کتاب‌ها هم زیاد می‌بینم لازم دانستم تذکر دهم.

ضرب‌المثل تمثیلی شما در این بیت چندان با مقدمه هم‌خوانی ندارد داروی بعد از مرگ سهراب ـ که بهتر بود بدون تصرف باشد و دارو به دوا تبدیل نشودـ هم مرهم زخم هست در نتیجه این مقابله چندان مناسب نیست.

میان ماندن و رفتن دچار شک شده‌ایم

در این مجادله‌ها کفش خویش می‌سابیم

علاوه بر این که واژه‌ی «خویش» حشو و وزن پرکن است فعل «می‌سابیم» محاوره است که با زبان شعر هم‌خوانی ندارد اصل این فعل «می‌ساییم» است که نمی تواند قافیه باشد. البته اگر رند باشید می‌توانید ادعا کنید ـ مثل خیلی‌هاـ که این کاربرد عمدی است و غرض این است که فعل «ساییدن» خود نیز ساییده شده و یک نقطه‌ی آن از بین رفته و تبدیل شده به «سابیدن».

این اشاره هم از آن جهت بودن که خیلی از رنود ضعف‌های خویش را این گونه توجیه می‌کنند.

بتاب مهر درخشان به صحن خانه‌ی دل

که در فراق تو افسرده‌ایم و بی تابیم

به نظر می‌رسد که این «مهر درخشان» اگر به «صحن خانه‌ی ما» بتابد ملموس‌تر از آن است که این استعاره که به صحن خانه‌ای بتابد که مشبه‌به است

بیا حقیقت باران که وقت آمدنت

به آبروی تو ما تا همیشه سیرابیم

«وقت آمدن» یک لحظه است که با قید «تا همیشه» هم‌خوانی ندارد.

این ضعف تألیف‌ها بیشتر ناشی از عدم دقت است و بی‌حوصلگی در لحظه‌ی سرایش. شاعر با اولین واژه‌ای که وزن را بسازد خود را از شر درگیری های ذهن خلاص می‌کند و این آفتی است که اگر با آن مبارزه نکنید کم‌کم رشد می‌کند و همه جا لطمه می‌زند.

می‌بینید که مشکلات این غزل همه در ضعف زبان شاعر است البته من اعتقاد دارم که این مشکل آرام آرام برطرف می‌شود و زبان شاعر سایش و صیقل می‌خورد و می‌شود آنچه که باید بشود.

 

  • محمد مستقیمی، راهی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی