آیینه پردازان (ayinepardazan)

شناخت ماهیت و ساختار شعر

آیینه پردازان (ayinepardazan)

شناخت ماهیت و ساختار شعر

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

محدودیت جولانگاه

سه شنبه, ۱۸ مرداد ۱۴۰۱، ۰۸:۱۴ ب.ظ

 

حیف است در بهار بمیرد پرنده‌ای

تنها وغصه دار بمیرد پرنده‌ای

 

پشت سکوت پنجره‌های غریبه‌ها

در قاب انتظار بمیرد پرنده‌ای

 

یا زیر چرخ دستی غم‌های روزگار

در موقع فرار بمیرد پرنده‌ای

 

با تیر پرگشوده‌ی صیاد ، ناگهان

بر روی شاخه‌سار بمیرد پرنده‌ای

 

یا لابلای شادی نیزارهای مست

مستانه و خمار بمیرد پرنده‌ای

 

در آرزوی دیدن آن روزهای پاک

افتاده در غبار بمیرد پرنده‌ای

 

وقتی که در بهار جهان زنده می‌شود

حیف است در بهار بمیرد پرنده‌ای

شاعر : مهدی برگی

 

نقد این شعر از: محمد مستقیمی (راهی)

محدودیت جولانگاه

نمی‌دانم چرا شاعر اصرار دارد که دست و پای خود را در سرودن هرچه بیشتر ببندد. در این غزل ردیف یک جمله‌ی کامل است که نیاز به هیچ رکن اصلی دیگر ندارد همه چیز در جمله هست. جمله فعلی «پرنده‌ای بمیرد» یک جمله‌ی کامل است که تنها فعل و فاعل می‌خواهد و چون فعل لازم است دیگر نیازی به ارکان دیگری نیست و ناچار ساختار بقیه‌ی واژگان مصراع اول و نیمی از مصراع دوم تنها می‌تواند قید باشد که در این غزل از سه قید زمان و مکان و حالت استفاده شده است و جولانگاه شاعر در دنیای خیال خیلی محدود است تنها تنوعی که با آن رویرو هستم در تنوع این سه نوع قید است.

یک جمله‌ی قیدی هم که قید افسوس است در جمله‌ی «حیف است» در ابتدای تمام ابیات عمل می‌کند گرچه به قرینه حذف شده است جز در بیت پایانی آن هم به دلیل آرایه‌ی «ردالمطلع» که خوب هم اجرا شده است و چشم‌گیر است.

فاعل جمله‌ی ردیف، نکره است که اگر معرفه بود دلنشین‌تر می‌شد که به نظر می‌رسد این هجای ناشناختگی را وزن به شاعر تحمیل کرده است چون با حذف آن وزن نامأنوس می‌شود:

حیف است در بهار بمیرد پرنده

یکی دو نکته که در همان بحث زبان شاعر است اشاره می‌کنم و شایان ذکر است که ضعف‌های زبانی در این غزل خیلی کم است و شاعر در آن موفق‌تر است و همچنین ساختار این غزل به گونه‌ایست که اجازه نمی‌دهد شاعر از فضای احساس یکدست و حتی خیال یکدست دور نشود چون در هر حال پرنده، استعاره‌ای شکل گرفته است که در تمام شعر ساری و جاری است و شاعر تنها موقعیت‌های زمانی، مکانی و حالت او را توصیف می‌کند و این توفیق را مرهون ساختار قالب و انتخاب ردیف است و بر این توفیق بالشی نیست که اگر چنین احساسی در شاعر ایجادشود بر خطاست هر شاعری در این فرم بسراید همین کار را می‌کند.

دو سه مورد ابهام و ضعف وجود دارد که به آن اشاره می‌کنم:

پشت سکوت پنجره‌های غریبه‌ها

در قاب انتظار بمیرد پرنده‌ای

در ترکیب «پنجره‌های غریبه‌ها» ابهامی وجود دارد که با هیچ توجیهی نتوانستم به یک تصور قانع‌کننده برسم تنها مفهومی که این ترکیب القا می‌کند این است که: پنجره‌هایی که مال افراد غریبه است و این پنجره‌ها سکوت کرده‌اند که سکوت پنجره بسته ماندن است و این پرنده اسیر غریبه‌هاست که در انتظار بازشدن حیف است که بمیرد.

یا زیر چرخ دستی غم های روزگار

در موقع فرار بمیرد پرنده‌ای

چرخ دستی از آنِ غم است یا غم چون چرخ دستی است اضافه تخصیصی یا اضافه تشبیهی که بهتر بود هیچ کدام نباشد و چرخ دستی از آنِ پرنده‌فروش باشد چرا که مصراع اول با این ساختار در فضای احساس شاعر است و کلام را تا حد شعار پایین می‌آورد.

در آرزوی دیدن آن روزهای پاک

افتاده در غبار بمیرد پرنده‌ای

«آن روزهای پاک» ناشناخته است مگر این که اشاره‌ی شاعر را به آلودگی هوا بدانیم و تصویر را زیست‌محیطی کنیم که رنگ طنز به خود می‌گیرد و ناهم‌آهنگی در زبان و ساختار ایجاد می‌کند مگر این که ناشناختگی از این ترکیب دور شود.

از این ضعف‌ها که زیاد نیست اگر بگذریم یا شاعر آن را برطرف کند با شعر خوبی روبرو هستیم.

  • محمد مستقیمی، راهی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی