ورطهی فریبنده
من قهوهام را
داغ داغ نوشیدم
تا آرزوهایم ،
فرصت
ته نشین شدن
در فنجان را ،
نداشته باشند..
مریم تهرانی
نقد این شعر از : محمد مستقیمی (راهی)
ورطه ی فریبنده
شعر بسیار خوبی است با زبانی روان, تصویر روشن با وضوح تمام به حدی که در نگاه اول مخاطب را به تردید میاندازد که نکند شعاری احساسی بیش نیست امَا ناگهان فضای استعاری در تأویل شکل میگیرد. فضای تصویری شما استعاری و تأویلپذیر است.
مدتهاست در محافل ادبی یک چالش در جریان است که پیچیدگی و ابهام از ویژگیهای ذات شعر است یا خیر؟ از آن جا که شعر شما چنین ویژگی ندارد باید تذکر بدهم که مؤافقان این ابهام به عمد یا به خطا دچار آفتی بزرگند اغلب این پیچیدگیها در روایت شعر آنان و زبان آن است با شگردهای گونهگون:
گاهی تصرفاتی در زبان خارج از قواعد واژگانی و نحو زبان دارند که ساختار قانونمند زبان را بیمار میکند و این خطایی بزرگ است که نام آن را «هنجار شکنی»، «عادتگریزی»، «نوآوری» و ... میگذارند که هیچ کدام نیست و این شگردها گاهی به حدی میرسد که کلیت و رسالت زبان را خدشهدار میکند. این مدعیان در ارتباط بدوی و رساندن پیام ابتدایی شعر به مخاطب که باید تصویر فضای استعاری شکلگرفته در خیال را به شفافیت تمام به مخاطب ارائه دهد؛ دچار مشکل هستند و این اشکال را با نام «عمق شعر» و «ویژگی بارز شعر» که «ابهام» باشد مطرح میکنند. پیچیدگی و عمق باید در نگاه شاعر به پدیدههای هستی باشد نه در نحوهی ارتباط با مخاطب.
شگرد دیگر این که با حذفهای نابجا به ویژه حذف عوامل تداعیهای پرشهای ذهن، خواننده را بین فضاهای متفاوت و گاهی متناقض معلق میگذارند که خواننده تا میآید با فضای تازه مرتبط شود با پرش نابهنگام دیگری بیحضور عامل تداعی پرش، روبرو میشود و این سردرگمیِ خواننده را هم به حساب عمق نگاه خویش و ژرفای شعر خود میگذارند.
شما که زبانی روان و روایتی شفاف دارید مراقب باشید به ورطه فریبندهی این جریان نیفتید. شاید برخی به سادگی زبان شما و عاری بودن از آرایههای زبان ایراد بگیرند و این درست است که روایت شما شاعرانه نیست امّا ساختار فضای استعاری آن در کلیت خویش، شعری شایان توجه است ممکن است ادعا شود که روایت میتوانست شاعرانهو زیباتر باشد. بله این ایراد بجاست ولی اصل نیست آرایههای ادبی چه لفظی و چه معنوی اگر در خدمت روایت باشند. آن را نه تنها زیبا جلوه میدهند که در رساندن پیام تصویر ـ تأکید میکنم «پیام تصویر» نه «پیام مفهومی کلام» که اگر متنی پیام دوم را در بر داشته باشد شعار است و شعر نیست – یار شاعر و در نتیجه یار مخاطب هستند.
نگران این نقص روایت خویش نباشید که به مرور خواهید آموخت چرا که این مرحله از سرودن، مهارت است و کسب کردنی و کاری به شاعر بودن ندارد. فضای شکل گرفته در مخیلهی شما، هنر است حال اگر در روایت زیبای آن توفیقی ندارید از ماهیت آن کاسته نمیشود.
یک نکته را باید تذکر دهم.! در تقطیع مصراعهای شعر دقت کافی ندارید جدایی انداختن بین مضاف و مضافٌالیه با جداسازی مصراعها درست نیست پس بهتر است دو مصراع:
فرصت
ته نشین شدن
را در یک مصراع بنویسید و در کسب مهارت روایت شاعرانه هم بکوشید
- ۰۱/۰۵/۱۸