آیینه پردازان (ayinepardazan)

شناخت ماهیت و ساختار شعر

آیینه پردازان (ayinepardazan)

شناخت ماهیت و ساختار شعر

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

جزء نگری

چهارشنبه, ۱۶ شهریور ۱۴۰۱، ۰۹:۴۶ ق.ظ

جزء نگری

 

عنوان شعر اول : نامگاه (سفر نام)

نامى به روى برگى

آغاز زندگى بود

بگذشت روز و شب ها

دربندِ تاب و تب ها...

فرجام راه بنگر

برجا چه مانْد از من:

...........

در هم شکست جامى

از صفحه اى به سنگى

جَست و نشست نامى

 

 

عنوان شعر دوم : مرگاخیز

پرندگانى فرو مى میرند تا ماهى شوند

ماهیانى فرا مى پرند تا بمیرند

 

دریا: میعادگاه مرگازیان

 

عنوان شعر سوم : شعر

دیروز شعر مى خواندم

امروز شعر مى سرایم

فردا شعر خواهم شد

 

سید مهدی منتظری

 

نقد این شعر از : محمد مستقیمی (راهی)

 

عنوان شعر اول : نامگاه (سفر نام)

نامى به روى برگى

آغاز زندگى بود

بگذشت روز و شب ها

دربندِ تاب و تب ها...

فرجام راه بنگر

برجا چه مانْد از من:

...........

در هم شکست جامى

از صفحه اى به سنگى

جَست و نشست نامى

 

نقد:

از تولد تا مرگ را در یک گزارش شاعرانه بیان کرده‌اید نامی بر شناسنامه و نامی بر سنگ مزار درست است که متن شاعرانه است اما شعر نیست بارها در نقدها نوشته‌ام که متن شاعرانه با شعر متفاوت است متنی اگر آرایه‌هایی در بر داشته باشد شاعرانه می‌شود اما شعر در ساختار اولیه شکل می‌گیرد پیش از آن که واژه به میان بیاید. توجه داشته باشید که هنرها همه در ساختار اولیه همسان هستند تصویری در فضای خیال هنرمند . لوازم ظهور آن‌ها متفاوت است: نقاش این تصویر را با رنگ و قلم مو بر صفحه‌ی بوم می‌نگارد و شاعر این تصویر را با گفتار روایت می‌کند و همین ویزگی شعر که با گفتار روایت می‌شود آفات بسیاری در بر دارد که یکی از این آفت‌ها گزارش خبری است ببینید شما یک پدیده‌ی بزرگ زندگی را از تولد تا مرگ در نظر گرفته‌اید پیداست پدیده‌ای به این گستردگی نمی‌تواند در یکی دو یا چند تصویر روایت شود ناچار شده‌اید به سراغ کلیات بروید و ناگزیر آن را گزارش کنید پس انتخاب شما در سوژه‌ی شعر اساساً اشتباه بوده است ما در شعر هرچه جزئی‌تر برخورد کنیم مؤفق‌تر خواهیم بود اگر می‌خواهید چنین پدیده‌ای را روایت کنید باید دو تصویر از آن گزینش کنید که سعی کرده‌اید همین کار را بکنید تولد و مرگ اما در این دو گزینش تصویری عمل نکرده‌اید گزارش کرده‌اید که نامم بر برگی نگاشته شد و بعد برسنگی و یک گزارش بسیار کلی‌تر هم از زندگی ببینید همه جملات شما خبری است و این خبری بودن جملات ماهیت گزارش است تا انتخاب دو صحنه از زندگی یعنی تولد و مرگ درست عمل کرده‌اید اما این دو صحنه را خودتان هم ندیده‌اید تا چه رسد به من خواننده چگونه می‌توانم تصویری را که هنرمند ندیده است با گزارشش ببینم؟

عنوان شعر دوم : مرگاخیز

پرندگانى فرو مى میرند تا ماهى شوند

ماهیانى فرا مى پرند تا بمیرند

 

دریا: میعادگاه مرگازیان

 

نقد:

ابتدا بهتر است در ساختار واژه‌ی ساخته شده‌ی «مرگازیان» بحث کنیم و ببینیم آیا بر اساس ساختار زبان فارسی ساخته شده یا مثل فرهنگستان زبان فارسی ذوقی عمل کرده‌اید پیداست که این ترکیب به قرینه‌ی آبزیان و و هوازیان ساخته شده می‌ماند این پرسش که آن «الف» میانوند دیگر چه صیغه‌ایست؟ من در دستور زبان فارسی قرینه‌ای نیافتم و گمان نمی‌کنم باشد البته ممکن است اشراف کامل نداشته باشم اگر قرینه‌ای دیده‌اید برای من هم روشن کنید ولی اگر کارتان ذوقی است باید بدانید که بهتر است از چنین ابتکاراتی دست بردارید زبان چنان قانونمند است که عدول از قوانین آن ممکن نیست درست است که معنای واژه‌ی اختراعی شما را من خواننده به قرینه دریافتم اما قرینه‌ها درست بر هم منطبق نبودند و من در فرایند معنایابی آن «الف» را نادیده گرفته‌ام. حال بپردازیم به تابلوی ارائه شده در این متن اگر دقت کنید این متن هم گزارش است البته مثل متن قبلی گزینش درست صورت گرفته اما روایت شعری نیست دیده نمی‌شود : پرندگان می‌میرند تا ماهی شوند دو پدیده گزارش شده یکی مرگ پرندگان و دیگری ماهی شدن آن‌ها که هر دو جمله خبری است و گزارشی باید این دو پدیده را اجرا کنید و همچنین دو جمله‌ی بعد و در پایان هم نتیجه‌گیری. آنچه در خیال شما اتفاق می‌افتد شعر است و گاهی هم ناب و بکر و کشفی آنچنانی هم دارد اما مشکل مشکل روایت است شما باید بکوشید که تصاویر شکل گرفته در ذهنتان را به گونه‌ای روایت کنید که خواننده آن را ببیند نه این که بشنود.

 

عنوان شعر سوم : شعر

دیروز شعر مى خواندم

امروز شعر مى سرایم

فردا شعر خواهم شد

 

نقد:

دوست عزیز کارهای قبلی شما که یک بار نقد کردم بسیار قوی‌تر بود نمی‌دانم آثار گذشته خود را ارسال داشته‌اید یا خیر؟ چون به نظر نمی‌رسد این کارها تازه باشد شما در نقد پیشین نشان داده‌ بودید که ماهیت را بخوبی می‌شناسید در این نوبت هم در دو کار بالا ماهیت تا اندازه ای شکل گرفته بود و ایراد در روایت بود توجه داشته باشید در این کار تنها چند جمله خبری با افعال گذشته و حال و آینده با قیدهای دیروز و امروز و فردا ردیف شده‌اند و تنها تخیلی که در این سه جمله دیده می‌شود شعر شدن در جمله‌ی پایانی است که آن هم تصویر نشده است این نوع نوشته‌ها را می‌توان در قالب کاریکلماتور با آن برخورد کرد البته شایان ذکر است که کاریکلماتور هم نوعی است که در ادبیات ما جای خود را باز کرده ولی باید توجه کنیم که لذت حاصل از این نوع از نوع لذت بازی است نه لذت هنری نویسنده با زبان بازی می‌کند و خواننده هم لذتی بازی‌گون از آن می‌برد و در نوع خود ارزش خود را دارد ولی نباید آن را با شعر سپید کوتاه اشتباه گرفت این قبیل کارها را در فهرستی جداگانه با عنوان کاریکلماتور ضبط کنید خود من در راستای شعر کوتاه سپید سرودن حدود پانصد اثر دارم که همه کاریکلماتور است در حالی که به قصد کاریکلماتور هم ننوشته‌ام تنها این گونه از آب در آمده و آن‌ها را از شعرها جدا کرده‌ام.

 

  • محمد مستقیمی، راهی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی