آیینه پردازان (ayinepardazan)

شناخت ماهیت و ساختار شعر

آیینه پردازان (ayinepardazan)

شناخت ماهیت و ساختار شعر

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

فشرده ترین کاریکلماتور

چهارشنبه, ۱۶ شهریور ۱۴۰۱، ۰۹:۴۹ ق.ظ

فشرده‌ترین کاریکلماتور واژه‌ی کاریکلماتور است

 

عنوان شعر اول : معامله دوسرسود

معامله ی دو سر سودی است

کلیه ام

کلیه ی وجودم

در عوض کمی از چرک کف دستانت

 

عنوان شعر دوم : زمین

دوبخش است

ز

مین

ز مثل زلزله

مین مثل مین

چه جهنمی شده است

زمین

 

عنوان شعر سوم :

این همه بینهایت

صفرنداگرنباشد

یکتا یک خدایی

ازپیش پشتشان را

 

علی نظری سرمازه

 

نقد این شعر از : محمد مستقیمی (راهی)

 

عنوان شعر اول : معامله دوسرسود

معامله ی دو سر سودی است

کلیه ام

کلیه ی وجودم

در عوض کمی از چرک کف دستانت

 

عنوان شعر دوم : زمین

دوبخش است

ز

مین

ز مثل زلزله

مین مثل مین

چه جهنمی شده است

زمین

 

عنوان شعر سوم :

این همه بینهایت

صفرنداگرنباشد

یکتا یک خدایی

ازپیش پشتشان را

 

نقد:

کارهای پیشین شما همه کاریکلماتور بودند و این سه اثر هم کاریکلماتورند برای این که ماهیت این نوع ادبی را بشناسید لازم می‌دانم که اساس ماهیتی آن را برایتان توضیح دهم توجه داشته باشید کوتاه‌ترین تعریفی که می‌توان از کاریکلماتور داشت این است که: کاریکلماتور یک تصویر کوتاه است که در خیال شاعر شکل نمی‌گیرد بلکه با یک بازی زبانی شکل می‌گیرد . توجه داشته باشید این بازی زبانی با تعریف معروف شعر که: شعر اتفاقی است که در زبان می‌افتد نباید اشتباه شود چرا که این اشتباه از آن جا ناشی شده است که در گفتار فارسی واژه ی «زبان» به سه معنا آمده است:

1- زبان به معنای عضو گوشتی داخل دهان که البته این کاربرد بیشتر در کله‌پزی‌ها کاربرد دارد و گاهی هم در پزشکی که پزشک زبان بیمار را معاینه می‌کند.

2- زبان به معنای «قوه ناطقه یا لانگویج که ویژگی خاص نوع انسان است و تفاوتش با دیگر حیوانات توجه داشته باشید که انسانی که توان گفتار ندارد یعنی کر و لال زبان به این معنا را دارد و در حقیقت می‌توان آن را قوه تخیل نامید.

3- زبان به معنای گفتار که همان زبان فارسی عربی یا انگلیسی یا هر گفتار دیگر را شامل می‌شود و توجه داشته باشید که این معنا یک قرارداد اجتماعی است که زبانمندان آن را می‌آموزند و بر اساس آن با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند.

حال توجه داشته باشید تفاوت شعر را با کاریکلماتور، لازم به یادآوری است تعریفی که از شعر یعنی اتفاقی که در زبان می‌افتد معنای دوم زبان است یعنی اتفاقی که در قوه ناطقه یا لانگویج می‌افتد و متأسفانه این سه معنا در زبان فارسی(گفتار فارسی) همه با یک لفظ ترجمه می‌شود و اشتباهات بسیاری را در متون علمی و فلسفی و هنری ایجاد کرده است پس شعر اتفاقی است که در لانگویج می‌افتد نه در پارل(گفتار) و همین جاست که تفاوت شعر و کاریکلماتور ظاهر می‌شود چرا که کاریکلماتور اتفاقی است که در گفتار می‌افتد و ویژگی دیگر کاریکلماتور هم این است که زندانی یک زبان است یعنی قابل ترجمه نیست چرا که با ترجمه، آن بازی زبانی و زیبایی آن از بین می‌رود و اساساً دیگر چیزی از آن باقی نمی‌ماند در حالی که شعر چون قبل از واژه اتفاق افتاده و حتی در ذهن و مخیله‌ی یک کر و لال هم شعر می‌تواند شکل بگیرد همان گونه که کر و لال می‌تواند تصویر شکل گرفته در مخیله‌ی خود را نقاشی کند حال اگر گفتارو قوانین آن را نداند نمی‌تواند در این قالب آن را روایت کند . امیدوارم با این توضیح مختصر توانسته باشم کاریکلماتور را به شما بشناسانم حال برای درک بهتر متن دوم را می‌شکافم اساس کار شما بر شکل خطی و گفتار واژه‌ی «زمین» است که از واج «ز» و هجای «مین» درست شده است که واج «ز» زلزله را که دارای دو واج «ز»‌است به ذهن شما متبادر کرده است و هجای «مین» هم آن تله‌ی انفجاری را و اساس کار شما براین ساختار است که خاص زبان (گفتار) فارسی است و قابل ترجمه نیست و این ساختار کاریکلماتور است.

لازم به ذکر است که آنان که ادعا دارند شعر قابل ترجمه نیست متن را شاعرانه و کلام موزون را می‌گویند چرا که در ترجمه موسیقی کلام نابود می‌شود که البته موسیقی از ماهیت شعر نیست بلکه هنر دیگری است که جای خود دارد و دیگر این که آرایه‌های گفتار هم ممکن است در ترجمه نابود شوند اما غافل از این که اگر شعر در خیال شاعر قبل از واژه و گفتار شکل بگیرد شاعر می‌تواند آن را به هر زبانی که بخواهد روایت کند پس شعر و آنچه از کلام که ماهیت شعری دارد ترجمه پذیر است. یادآوری کردم که این اشتباه رایج در محافل ادبی شما را نفریبد.

آثار نیما یوشیج مطلقاً روایت شاعرانه ندارد و حتی گاهی ضعف گفتاری هم دارد ولی ماهیت همه‌ی آثار نیما بی‌هیچ آفتی شعر است و جایگاه والای این شاعر بزرگ ادبیات فارسی از همین ویژگی است و اگر روایت شاعرانه شعر می‌شد نیما حتی یک شعر هم نداشت.

توجه داشته باشید که واژه‌ی «کاریکلماتور» خود فشرده‌ترین کاریکلماتور است واژه‌ای که ناگهان بر زبان شاملو در یک محفل ادبی جاری شد او نمی دانست کارهای پرویز شاپور را چه بنامد یک روز ناگهان از زبانش پرید که این‌ها شعر نیستند این‌ها یک چیزی مثل کاریکلماتور هستند یعنی با همان شگرد آثار پرویز شاپور این واژه را ساخت و چه زیبا و درست ساخت و خوب هم جا افتاد گرچه همه‌ی آثار پرویز شاپور کاریکلماتور نیستند و بعضی از آن‌ها جملات ساده‌ای هستند که برای توضیح بیشتر یک موضوع با یک تشبیه همراه شده‌اند و متأسفانه امروز معیار این نوع ادبی آثار آن بزرگوار است و کسی هم آن‌ها را نقد نکرده است.

 

  • محمد مستقیمی، راهی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی