چیستی شاهکارها
چیستی شاهکارها
عنوان شعر اول : سکوت
صدای جنگ را
پوکه ها
با خود می آورند
و خستگی اش را
پوتین ها
سکوتش اما
در قلب سربازانی ست
که هرگز از جنگ برنگشته اند.
عنوان شعر دوم : ....
آبستنم
آنقدر که به احترامم
دریاها
از تلاطم باز می ایستند
کوه ها
کلاهِ برف از سر برمیدارند
ومترسکها
به گنجشکان سلام میکنند
بیقرارم
آنقدر که به احترام زائیدنم
شیرها
به آهوان لبخند میزنند
و صیادان
علف تعارف میکنند
آنقدر که
تمام سربازان جهان
برای یک لحظه حتی
تفنگهایشان را فراموش میکنند
و برای هم دست تکان میدهند
و دخترِ شعر
متولد میشود.
عنوان شعر سوم : سرباز
اولین سرباز
آخرین خاطره را با خود به جنگ میبرد
و آخرین سرباز
آخرین گلوله را.
صائب هاشم پور
نقد این شعر از : محمد مستقیمی (راهی)
عنوان مجموعه اشعار : سین مثل برف
عنوان شعر اول : سکوت
صدای جنگ را
پوکهها
با خود میآورند
و خستگیش را
پوتینها
سکوتش اما
در قلب سربازانیست
که هرگز از جنگ برنگشتهاند.
نقد:
فرم شعر قابل توجه است با سه فراز: «صدا، خستگی و سکوت» و قرینهسازیها جز در فراز سوم که خیلی همخوانی ندارد در دو فراز اول بسیار زیباست حتی موسیقی جاری در پاسخها: «پوکهها، پوتینها» درخور ستایش است و اگر همین ساختار در فراز سوم هم بود دیگر حرف نداشت این ویژگی در واژهی «پوکه» از دو بعد درخور ستایش است یکی این که واژه در هجای اول با پوتین همخوانی دارد دیگر این که در مفهوم، بسیار عالی عمل میکند چرا که صدای جنگ به پوکی پوکه است شایان ذکر است یادآور شوم در زبان فارسی دو واژهی: «پوک و پوچ» در یک ساختارند و تفاوت در مفهوم است پوک مادی و پوچ معنوی است و این جاست که پوکی پوکه پوچی صدای جنگ را فریاد میکند شاید شاعر توجهای به این مفاهیم نداشته است ولی ناخودآگاه او در انتخاب واژه بهترین عملکرد را داشته است.
دیگر این که ببینیم آیا فضای تصویری در این شعر یک فضای استعاری است یا نوع دیگری از مجازهاست پیداست که فضا استعاری نیست و تنها محدودهی تأویل و تفسیرش تمام جنگها را در بر دارد و محدود به یک جنگ نیست پس فضا از نوع مجاز مرسل است اگر فضا استعاری میبود شعر در اوج خود بود به گونهای که در تأویل نه تنها جنگهای کلاسیک که هر جنگی ، هر چالشی و هر جدالی را میتوانست در بر بگیرد البته اکنون هم با همین ساختار ستایشی شایسته را میطلبد.
عنوان شعر دوم : ....
آبستنم
آن قدر که به احترامم
دریاها
از تلاطم باز میایستند
کوهها
کلاهِ برف از سر برمیدارند
ومترسکها
به گنجشکان سلام میکنند
بیقرارم
آن قدر که به احترام زاییدنم
شیرها
به آهوان لبخند میزنند
و صیادان
علف تعارف میکنند
آن قدر که
تمام سربازان جهان
برای یک لحظه حتی
تفنگهایشان را فراموش میکنند
و برای هم دست تکان میدهند
و دخترِ شعر
متولد میشود.
نقد:
این شعر هم دقیقاً همان ساختار شعر جنگ را دارد دقت کنید شعر چنین است:
آبستم
شعر میزایم
شعرهایم چنین تصاویری دارند...
در حقیقت به تصویر کشیدن رسالت شعر است و شامل تمام اشعار هم میشود همان گونه که شعر پیشین تمام جنگها را شامل بود پس فضای تصویر شده در این شعر هم از نوع مجاز مرسل است و گسترهی تأویل فضای استعاری را ندارد. این شاعر باید گستره ی تأویل اشعارش را تا حد تعداد خوانندگان گسترش دهد و این ممکن نیست مگر این که خلق فضای استعاری را بشناسد درست است که خلق فضای مجاز مرسل و مجاز کنایی هم ارزش خود را دارد ولی در این محدوده، شاهکار خلق نمیشود. باید اشاره کنم که این گونه اشعار فریاد در فضای احساس نیستند که شعار صرف باشند و یک مرحله در خلق فضای مجازی که ویژگی اصلی هنر است پیش آمدهاند اما باید یادآور شوم که اوج آفرینش در فضای استعاری است و شناخت این فضا برای هر هنرمندی واجب است توصیف کردن و کپی کردن آفرینشهای خدا ارزشی بیش از کپی کردن یک تابلو نقاشی از روی یک اثر هنری جاودانه ندارد تنها مجازهای مرسل و کنایی از مرحله شعار در فضای احساس گذشتهاند و این است که میبینیم گسترهی تأویلشان محدود است در حالی که فضاهای استعاری گاهی گسترهی تأویلشان از تعداد خوانندگان هم میگذرد چرا که ممکن است یک خواننده در هر خوانش به تأویلی تازه برسد اگر روایت به گونهای بود که هر زایشی را در برمیگرفت و حتی یک زن حامله هم میتوانست با آن همزاد پنداری کند و احساس کند جنینش در خور چنین احترامی است و دنیایی خواهد ساخت که در شعر به تصویر کشیده شده؛ آن وقت شعر یک شاهکار بود.
عنوان شعر سوم : سرباز
اولین سرباز
آخرین خاطره را با خود به جنگ میبرد
و آخرین سرباز
آخرین گلوله را.
نقد:
این شعر کوتاه هم همان ساختار دو شعر پیشین را دارد و فضای تصویری از نوع مجاز مرسل است و تنها تمام جنگها را در بر میگیرد و چیزی خارج از جنگهای کلاسیک را به تأویل نمینشیند. لازم است اشاره کنم که این شاعر توان بالایی دارد خرده روایاتش بسیار شاعرانه است و به تنهایی هر کدام می تواند شعری کامل باشد که امیدوارم در شناخت ماهیت شعر بکوشد تا بشود آنچه باید باشد.
- ۰۱/۰۵/۳۰