آیینه پردازان (ayinepardazan)

شناخت ماهیت و ساختار شعر

آیینه پردازان (ayinepardazan)

شناخت ماهیت و ساختار شعر

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

عناصر زائد در متن

شنبه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۱، ۱۰:۰۱ ق.ظ

عناصر زائد در متن

 

عنوان شعر اول : نشانی از تو در من نیست

بیقرار

در خودم می گردم

 

چشمی از آهو،

برشی از سیب،

تکه ای ابریشم،

خاری از یک گل،

شاخه ای از بید،

و

 

آه!

در این

خاکهای درهم آمیخته

همه چیز هست

جز

گرد و خاکی از کفشهای تو!

 

عنوان شعر دوم : آدمهایی که در من نفس می کشند

گاه

بیقرار دلم را

زیر و رو می کنند

گاه

بهت زده

در کوچه پس کوچه های روحم

قدم می زنند

 

آدمهایی

آمده از گذشته

پنهان

در آب و خاک تنم!

و

من

 

گاه

سردرگم

خود را

در هیاهوی آنها گم می کنم

 

عنوان شعر سوم : تو در من پرسه می زنی

 

نفس

می کشند

با هر نفس، یک آه

و با هر آه

دستی بر دلم

 

کوچه های خاکی

باریکه های آب

دیوارهای گلی

قابهای آویخته

و تصویرهایی جان گرفته

 

در نگاه آینه ام

و باز تو در من پرسه می زنی

 

فاطمه دلخواه

 

نقد این شعر از : محمد مستقیمی (راهی)

 

عنوان شعر اول : نشانی از تو در من نیست

بیقرار

در خودم می گردم

 

چشمی از آهو،

برشی از سیب،

تکه ای ابریشم،

خاری از یک گل،

شاخه ای از بید،

و

 

آه!

در این

خاکهای درهم آمیخته

همه چیز هست

جز

گرد و خاکی از کفشهای تو!

 

نقد:

این «تو» در پایان شعر استعاره خوبی است می‌تواند هر کس و هر چیز باشد اما به روایت خود توجه کنید ببینید این آسمان ریسمانی که بافته‌اید چه کمکی به تصویر شما کرده است. کند و کاو در خویش و یافتن چشم آهو یعنی چه؟ این چشم شباهتی به چشم او. دارد؟ اصلاً چنین نیست چون مصراع پایانی آن را رد می‌کند و بعد برشی از سیب!!! نکند همان سیب اسطوره‌ای کذا باشد که اگر نباشد که مثل چشم آهو است و اگر هم باشد که دیگر با هیچ چسب دوقلویی به روایت نمی‌چسبد. تکه ابریشم و خاری از گل و شاخه‌ی بید هم از همان دست هستند این‌ها در روایت شما چه می‌کنند اگر قرار بود ناهمگن‌هایی ردیف شوند که نهایت نداشتند هر چیز از هر جا می‌توانست در متن شما باشد. شاید بگویید می‌خواستم بگویم همه چیز در خاک وجود من هست جز گرد کفش‌های تو! بله همین را می‌خواهید بگویید اما گزینش چند عنصر از میان میلیاردها، باید منطقی در پی داشته باشد اگر ندارد همان همه چیز را بگویید بهتر است. دیگر خواننده سر در گم نمی‌شود و به دنبال این فریبندگی نباشید که بعضی از خوانندگان ابهام شعر شما را به حساب درک ناقص خویش می‌گذارند ممکن بعضی از خوانندگان چنین کنند و رفتار این گروه هم لابد این است که: ولش کن ما که نمی‌فهمیم و آن را رها می‌کنند ولی خواننده فرهیخته این ابهام را به درک ناقص خود نسبت نمی‌دهد چرا که او می‌فهمد روایت شما ایراد دارد و این آسمان ریسمان‌ها منطقی در بر ندارد.

 

عنوان شعر دوم : آدمهایی که در من نفس می کشند

گاه

بیقرار

دلم را

زیر و رو می کنند

گاه

بهت زده

در کوچه پس کوچه های روحم

قدم می زنند

 

آدمهایی

آمده از گذشته

پنهان

در آب و خاک تنم!

و

من

 

گاه

سردرگم

خود را

در هیاهوی آنها گم می کنم

 

نقد:

در این شعر که شباهت زیادی هم به متن قبلی دارد مؤفق هستید این آدم‌های تصویر شده در شعر گستردگی تأویل بسیاری دارند و این گستردگی تا افرادی که ژن آن‌ها به شما منتقل شده هم گسترش می‌یابد. پیشنهاد می‌کنم همین دو شعر خود را کند و کاو کنید و ببینید چرا من منتقد دومی را شعر می‌دانم و اولی را نمی‌دانم چرا روایت اولی را گنگ می‌بینم و روایت دومی را شفاف و عمل‌کرد ذهن و مخیله‌ی خود را در این دو کار بررسی کنید تا به این درک برسید که چه اتفاقی افتاده که در متن اولی به بیراهه رفته‌اید و در دومی مؤفق شده‌اید شاید دلیل اصلی شخصی شدن متن اولی باشد زیرا یک احساس شخصی را همان گونه که بوده در قالب یک گلایه خطاب به او» نگاشته‌اید ولی در متن دوم که شعر است به گونه‌ای با عنصر اصلی شعر خود برخورد کرده‌اید که تعمیم یافته و آن آدم‌ها منحصر به خود شما نمانده‌اند و برای من خواننده هم مصداق دارند این است یکی از ویژگی‌هایی که یک متن شعر را به شعر می‌رساند.

 

عنوان شعر سوم : تو در من پرسه می زنی

 

نفس

می کشند

با هر نفس، یک آه

و با هر آه

دستی بر دلم

 

کوچه های خاکی

باریکه های آب

دیوارهای گلی

قابهای آویخته

و تصویرهایی جان گرفته

 

در نگاه آینه ام

و باز تو در من پرسه می زنی

 

نقد:

این متن نسخه‌ی دیگری از متن اولی است به تمام ویژگی‌های آن با همان فضای احساس را دارد با این تفاوت که احساس گلایه نیست یادآوری خاطرات است ولی یک پیام ساده‌ی احساسی است که همه‌ی خوانندگان به همان پیام می‌رسند:

همه چیز ترا به یاد من می‌آورد

که البته گزینش‌ها هم مثل اولی منطقی در بر ندارند.

 

  • محمد مستقیمی، راهی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی