انواغ فضای مجازی
موهای پریشانم را جمع میکنم
روی سرم
شکل دست هات میشوند
هاله زارع
نقد این شعر از : محمد مستقیمی (راهی)
نقد
شعر بینقصی بود اگر در فضای استعاری شکلگرفته میماند. آخرین مصراع آن را از استعاره خارج میکند و این اتفاق نابهنگام با یک تشبیه روی میدهد. «موهای پریشان جمع شده مانند دستهای تو میشوند» اگر تشبیه نبود و دستهای تو روی سر احساس میآمد آن وقت با صفت پریشانی که از موها به دستها منتقل میشد فضای استعاری را به اوج میرساند و گسترهی تأویل آن را نامحدود میکرد اما اینک فضای مجازی است امّا مجاز استعاری نیست مجاز کنایی است البته کنایهای که در لفظ نیامده امّا در ورای الفاظ است که ناگهان در ذهن مخاطب رخ مینماید کنایهی «دست از سرم بردار».
اگر گسترهی ماهیت شعر را در مجاز استعاری محدود نکنیم و به مجازهای دیگر تعمیم دهیم و مجازهای کنایی و مجازهای مرسل را هم به آن بیافزاییم شعر بالا در همین شکل که هست یک فضای استعاری کنایی است شایان ذکر است که گسترهی تأویل در دو مجاز کنایی و مرسل خیلی محدود است و هرگز به مجاز استعاری نمیرسد فراموش نشود آنچه که در مقوله مجاز در این بحث مطرح است مجاز لفظ نیست و منظور فضای مجازی است یعنی فضایی که در مخیلهی شاعر شکل میگیرد نه یک لفظ بلکه تمامی الفاظ و ترکیبات و عبارات شعر که با تأویل خواننده از دریچهی نگاه او بازسرایی میشوند و با دیدگاههای مختلف خوانندگان معانی الفاظ دگرگون میشوند حتی ممکن است یک خواننده در مواقع مختلف با حال و هوای مختلف از دریچههای متفاوت به فضا بنگرد و هر بار به تأویلی تازه برسد آن گاه هر بار معانی الفاظ دیگرگون میشوند.
برای روشن شدن فضای مجاز کنایی یک مثال ضروری به نظر میرسد اگر شعر «آب را گل نکنیم» سهراب سپهری را در نظر بگیرید و عبارت «آب را گل نکنیم» را حقیقی بینگارید شعر سهراب تا حد یک شعار پایین میآید ولی اگر عبارت اشاره شده را کنایه به حساب آوریم کلیت شعر مجازی میشود که با دیدگاه خواننده تأویلپذیر شده و بنا بر زاویهی دید او معانی تمام الفاظ آن دیگرگون میشود. شعر شما هم با همین شکل و با یک تفاوت در همین رده قرار میگیرد و تفاوت آن جاست که کنایهی مورد نظر در شعر، عبارت نشده است و خواننده از پریشانی موها که به دستها منتقل شدهاند به این کنایه میرسد و باز هم تأکید میکنم اگر تشبیه مصراع پایانی نبود و دستها به گونهای دیگر در متن ظاهر شده بودند فضای استعاری شکل میگرفت و گسترهی تأویل آن که ماهیت اصلی شعر است جغرافیای بزرگتری را در بر میگرفت.
ویران شدن فضای استعاری با حضور یک تشبیه در اشعار بزرگان هم دیده شده است اگر به شعر «مرگ قو»ی دکتر حمیدی شیرازی توچه کنید فضای استعاری تا آخرین بیت مستحکم و پابرجاست اما تشبیه در آخرین بیت آن را ویرا ن میکند:
تو دریای من بودی آغوش وا کن
که میخواهد این قوی زیبا بمیرد
اگر به جای «تو دریای من بودی» تنها گفته بود: «ای دریا آغوش واکن» چنین اتفاقی نمیافتاد و شعر در همان اوج که رفته بود میماند.