کاریکلماتور
عنوان شعر اول : من وتنهایی
من و تنهایی
تنها نیستیم
او مرا دارد
من او را
ما با هم بزرگ شده ایم
عنوان شعر دوم : تنها تویی سرمایه ام
تنها تویی
سرمایه ام
ای سایه
ای همسایه ام
عنوان شعر سوم : سرگردانی خنجر
از خنجر نامردان
تا حنجره ی مردان
یک نقطه ی توفیر است
یک نقطه ی سرگردان
علی نظری سرمازه
نقد این شعر از : محمد مستقیمی (راهی)
عنوان شعر اول : من وتنهایی
من و تنهایی
تنها نیستیم
او مرا دارد
من او را
ما با هم بزرگ شده ایم
عنوان شعر دوم : تنها تویی سرمایه ام
تنها تویی
سرمایه ام
ای سایه
ای همسایه ام
عنوان شعر سوم : سرگردانی خنجر
از خنجر نامردان
تا حنجره ی مردان
یک نقطه ی توفیر است
یک نقطه ی سرگردان
نقد:
هر سه از یک نوع ادبی است اما شعر نیست پس چیست و چرا شعر نیست زیباست چرا زیباست زیباییش در کجاست ؟ خواندنش لذتبخش است اما ارتش از نوع لذت هنری نیست پس چیست؟ این پرسشها را پاسخ میدهیم تا این نوع ادبی را بخوبی بشناسیم:
در متن اول اساس کار پارادوکسی است که در واژهی تنهایی است که که اگر این پارادوکس در این عبارت نبود دیگر لذتی در آن نبود یعنی اساس کار این متن کوتاه یک آرایهی است تضاد که با درگیر شدن دو واژهی متضاد پارادوکس یا تناقضنما ایجاد میشود.
در متن دوم از آرایه جناس و واجآرایی استفاده شده و موسیقی سرمایه و همسایه.
و در متن سوم از شکل نوشتاری همسان دو واژهی خنجر و خنجر که نوعی جناس است.
میبینید که اساس این سه نوشته بر یک یا چند آرایه است که آرایهها هم از نوع آفرینشی مجازها نیستند و اگر این آرایهها را از این سه متن حذف کنیم چیزی باقی نمیماند و حتی گاهی متن بیمعنا میشود و هیچ ارتباطی با مخاطب برقرار نمیکند و این ویژگی اصلی یک نوع ادبی است به نام کاریکلماتور که متأسفانه هنوز ویژگیهای آن برای اغلب اهالی قلم ناشناخته مانده است ویژگی دیگر این نوع ادبی زندانی بودن در یک زبان است و قابل ترجمه نیست و اما ببینیم لذت حاصل از این نوع چیست که به خواننده منتقل میشود بله چون اساس ساختار این نوع بر یک یا چند بازی زبانی است پس لذت حاصل نیز از نوع لذت بازی است نه لذت هنری.
لازم به ذکر است که کاریکلماتور یک نوع بیارزش یا کمارزش نیست فقط باید توجه داشته باشیم که با شعر اشتباه نشود زیرا شعر خلق یک فضای مجازی است که قابل تأویل بوده و بر اساس ذهنیت و احساس و درک خواننده به معنا میرسد در حالی که کاریکلماتور این ویژگی را ندارد البته اشتباه نشود که بازیهای زبانی و آرایههای لفظی اگر در خدمت روایت شعر باشد هم زیبا و هم بجاست اما اگر بنیان کلام بر آن نهاده شود کاریکلماتور به وجود میآید.